جدول جو
جدول جو

معنی غش کردن - جستجوی لغت در جدول جو

غش کردن
بیهوش شدن از خود رفتن جمردن (گویش گیلکی)
تصویری از غش کردن
تصویر غش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
غش کردن
((غَ. کَ دَ))
بیهوش شدن
تصویری از غش کردن
تصویر غش کردن
فرهنگ فارسی معین
غش کردن
((غِ. کَ دَ))
خیانت کردن، ناراستی کردن
تصویری از غش کردن
تصویر غش کردن
فرهنگ فارسی معین
غش کردن
خیانت کردن
تصویری از غش کردن
تصویر غش کردن
فرهنگ فارسی عمید
غش کردن
در پزشکی از حال رفتن به سبب هیجان حاد یا بیماری قلبی، بیهوش شدن، برای مثال زآن شراب ناب بی غش ده که اندر صومعه / صوفی صافی برای جرعه ای غش می کند (سلمان ساوجی - ۳۰۸)
تصویری از غش کردن
تصویر غش کردن
فرهنگ فارسی عمید
غش کردن
Swoop
تصویری از غش کردن
تصویر غش کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
غش کردن
пикировать
دیکشنری فارسی به روسی
غش کردن
herabstürzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
غش کردن
пикирувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
غش کردن
pikować
دیکشنری فارسی به لهستانی
غش کردن
mergulhar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
غش کردن
descender en picado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
غش کردن
fondre en piqué
دیکشنری فارسی به فرانسوی
غش کردن
piombare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
غش کردن
duiken
دیکشنری فارسی به هلندی
غش کردن
गिरना
دیکشنری فارسی به هندی
غش کردن
menyambar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
غش کردن
ينقض
دیکشنری فارسی به عربی
غش کردن
급강하하다
دیکشنری فارسی به کره ای
غش کردن
ליפול
دیکشنری فارسی به عبری
غش کردن
猛扑
دیکشنری فارسی به چینی
غش کردن
急降する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
غش کردن
dalmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
غش کردن
kuzama
دیکشنری فارسی به سواحیلی
غش کردن
ตกลงมา
دیکشنری فارسی به تایلندی
غش کردن
ঝাঁপিয়ে পড়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
غش کردن
گرنا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آش کردن
تصویر آش کردن
دباغی کردن پیراستن چرم دباغت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
غریدن، بانگ مهیب برآوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غل کردن
تصویر غل کردن
زنجیر کردن، بند کردن زنجیر کردن، بند کردن اسیر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غژ کردن
تصویر غژ کردن
آواز کردن گلوله و مانند آن هنگام شکافتن هوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غر کردن
تصویر غر کردن
آهسته سخن گفتن از سر خشم و ناراحتی غرغر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
آواز مهیب بر آوردن غریدن
فرهنگ لغت هوشیار
اندوه بردن غم کشیدن غصه خوردن، در اندوه دیگری متاثر شدن دلسوزی کردن شفقت داشتن، افسوس خوردن متاسف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
خوش کردن لطیف کردن: همانا بر آمد یکی باد خوش ببرد ابر وروی هوا کردگش
فرهنگ لغت هوشیار